جلسه پنجم شنبه 4010723
موضوع : مسائل فی المهریة / الثامنة: لو شرط لها مهراً، إن أخرجها إلى بلاده و أقل منه إن لم تخرج معه.
بسم الله الرحمن الرحیم
متن شرایع: «الثامنة: إذا شرط أن لا يخرجها من بلدها، قيل يلزم و هو المروي.
و لو شرط لها مهرا إن أخرجها إلى بلاده و أقل منه إن لم تخرج معه، فأخرجها إلى بلد الشرك لم تجب إجابته و لزم الزائد و إن أخرجها إلى بلد الإسلام كان الشرط لازما، و فيه تردد»[1].
بحث در این بود که مرحوم محقق فرمودند: «و لو شرط لها مهرا إن أخرجها إلى بلاده و أقل منه إن لم تخرج معه»، اگر مرد برای زن شرط کرد در صورتی که با من به بلاد خودم بیایی مهریه ات صد میلیون تومان است اما اگر با من به بلاد خودم نیامدی و این خواسته من را اجابت نکردی مهریه ی تو پنجاه میلیون تومان می باشد، حالا می خواهیم ببینیم آیا دلیلی بر این مطلب داریم و آیا چنین مهریه ی مردد و مجهولی منعقد می شود یانه؟ که عرض می کنیم : «و یدل علی التفصیل المذکور(بین مهریه بالاتر و مهریه کمتر) بخصوصه حسنة علی بن رئاب عن ابی الحسن الکاظم علیهالسلام قال:﴿سئل و أنا حاضر عن رجل تزوج امرأة على مائة دينار على أن تخرج معه إلى بلاده فإن لم تخرج معه فإن مهرها خمسون دينارا إن أبت أن تخرج معه إلى بلاده؟ قال(علی بن رئاب) فقال(علیه السلام): إن أراد أن يخرج بها(زن) إلى بلاد الشرك(یعنی بلد خود مرد درواقع از بلاد شرک است) فلا شرط له(مرد) عليها(زن) في ذلك و لها مائة دينار التي أصدقها إياها ، و إن أراد أن يخرج بها(زن) إلى بلاد المسلمين و دار الإسلام فله(مرد) ما اشترط عليها(زن) و المسلمون عند شروطهم و ليس له(مرد) أن يخرج بها(زن) إلى بلاده(یعنی بلاد خود مرد که بلاد اسلامی است)حتى يؤدي إليها(زن) صداقها(زن) أو ترضى(زن) منه(مرد) من ذلك(مهریه حلال خودش) بما رضيت(مثلا تمام یا نصف یا ثلث)، و هو جائز له.﴾[2].
این روایت خالی از اجمال و ابهام نیست و خلاصه خیلی سر راست نیست که انسان معنا را به راحتی در نظر اول به دست بیاورد بلکه تأمل میخواهد و باید ببینیم آیا با قواعد جور در می آید یا نه، البته از نظر سند قابل قبول است چون حسنه ی علی بن رئاب می باشد و می دانیم که روایت حسنه قابل قبول است، مرحوم صاحب معالم رضوانالله علیه کتابی دارند بنام "منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان" یعنی تمام این کتاب راجع به روایاتی است که یا صحیح اعلائی و یا حسنه میباشند خلاصه روایات حسنه را علماء بزگوار ما پذیرفته اند واین خبر نیز قابل قبول و قابل عمل هست ولی از نظر مفاد و مفهوم دارای اجمال و ابهام می باشد فلذا ما عرض می کنیم: «و لا تخلو هذه الروایة عن نوع من الاجمال و الابهام و لذا صار الشهید الثانی و کذا سبطه بصدد توجیهه و تبیینه فقال فی المسالک(ج8، ص 252) :
و المراد بقوله: "إن أراد أن يخرج بها إلى بلاد الشرك" أن بلاده(مرد) كانت بلاد الشرك، و لا يجب عليها(زن) اتّباعه(مرد) في ذلك(شرط مرد برای زن که با من به بلاد خودم بیا) و إن كان(تبعیت زن در رفتن با شوهرش) داخلا في الشرط(یعنی شرط اولیه ی شوهر که شامل بلاد شرک نیز می شود)، لما في الإقامة ببلاد الشرك من الضرر بالمسلم في دينه ،المنفيّ شرعا.
و بقوله: «و إن أراد أن يخرج بها إلى بلاد الإسلام» أن بلاده(مرد) كانت بلاد الإسلام، و طلبها(زن) إلى بلاده(مرد) لا إلى مطلق بلاد الإسلام، بقرينة قوله: «فله(مرد)ما اشترط عليها(زن)» لأنه(مرد) لم يشترط عليها(زن) إلا الخروج إلى بلاده(مرد) لا إلى مطلق بلاد الإسلام و إن كان لفظ الرواية أعمّ من ذلك».
توجیه شهید ثانی از روایت: مرحوم شهید ثانی رضوانالله علیه مطلب را دنبال کرده تا اینکه این روایت را توجیه کند و با قواعد جورش بکند و همینطور سبط ایشان یعنی دختر زادهشان مرحوم سید محمد صاحب مدارک در کتاب "نهایة المرام فی شرح مختصر الاحکام" این مطلب را دنبال کرده تا این روایت را توجیه و تبیین بکند.
شهید در مسالک فرموده مراد از قول: «إن أراد أن یخرج بها الی بلاد الشرک» این است که در واقع بلد خود مرد از بلاد شرک باشد و مرد نیز شرط کرده بود که تو را به بلاد خودم ببرم فلذا امام علیهالسلام میفرماید اگر بلاد این مرد بلاد شرک و کفر و الحاد باشد دیگر در این صورت تبعیت زن از مرد در رفتن به بلاد او چونکه بلاد کفر و الحاد است جایز نیست اگر چه این تبعیت داخل در شرط اولیه ی مرد می باشد به این معنا که در شرطش گفته بود بلاد خودم که خباین حرفش شامل بلاد شرک نیز می شود، اما دلیل جواز عدم تبعیت زن از مرد در این صورت این است که زنان پاک اگر به بلاد کفر و الحاد مهاجرت کنند ضرر بزرگی متوجه دین و اعتقادات و ایمان آنها می شود که این در شرع منفی می باشد و مورد قبول و پسند شارع مقدس نیست.
شهید در ادامه کلامش می فرماید و مراد از قول : «و إن أراد أن يخرج بها إلى بلاد الإسلام» این است که بلاد این مرد، این جوان، این زوج، بلاد اسلام است و از زن می خواهد که تبعیت کند و با او به بلاد خودش که یکی از بلاد اسلامی است بیاید نه مطلق بلاد اسلام که تمام دنیای اسلام را شامل شود، به عبارت دیگر زن می گوید پس چون بلد تو، شهر پدر و مادری تو از بلاد اسلامی است من با تو می آیم، و اما دلیل چنین تفسیری در واقع این جمله ی: " فله ما اشترط عليها" است یعنی برای مرد است هرآنچه را که بر زن شرط کرده یعنی همینکه با من بیایی و همراهیام بکنی و قطعا مرد شرط نکرده بر زن و زن نیز پذیرای این شرط نشده مگر اینکه به بلاد خودش که از بلاد اسلامی است بروند نه اینکه شرطش شامل تمام بلاد اسلامی باشد بلکه خود زن گفته حاضرم به شهر تو بیایم چون شهرت از بلاد اسلامی می باشد گرچه لفظ عبارت اعم است ولی مراد همین است که به شهر تو که از بلاد اسلامی است و در آمدن به همین شهر خاص آبائی و اجدادیت با تو همراهی خواهم کرد، اگر روایت اینطور معنا شود ظاهرا از نظر مفهوم و معنا نیز مشکلی ندارد.
اشکالات و مناقشات وارد بر روایت علی بن رئاب:
توجیهات مرحوم شهید ثانی اعلی الله مقامه در مورد خبر مذکور را عرض کردیم ولی خب باز هم روایت از جهاتی مورد مناقشه می باشد و با اصول مذهب مخالفت دارد که بعضی از آنها را عرض می کنیم:
«ثم إنّ هذه الروایة موردا لمناقشة من جهات و مخالفة لأصول المذهب من وجوه:
اشکال اول: أحدها: عدم تعیین المهر حیث جعله مأة علی تقدیر و خمسین علی تقدیرٍ آخر و ذلک(عدم تعیین) یقتضی تجهیله(مهر) فی الجملة حتی لو شرط ذلک(مهر غیر متعین) علی خلاف الجهة المنصوصة(مذکور در روایت)، فلا شبهة فی فساد المهر».
مهریه در اینجا معیّن و مشخص نیست چون گفته شده اگر با من آمدی مهریه تو صد دینار است و اگر اجابت نکردی و نیامدی مهریه تو پنجاه دینار می باشد و این مهریه فی الجمله جهالت دارد در حالیکه ما سابقاً خواندیم که إلا ولابد مهر باید معیّن و مشخص باشد حتی اگر به اینصورت منصوص و مذکور در روایت نباشد باز هم جهالت است و به طور کلی مهر نباید مجهول باشد پس شک و شبههای در فساد مهر در این صورت وجود ندارد حالا اینکه آیا فساد مهر باعث فساد عقد نیز می شود یا نه حرف و بحث آخری می باشد ولی مسلّماً مهر فاسد می باشد علی أی حال اشکال اصلی روایت این است که برخلاف اصول مذهب می باشد چون در روایات فراوانی خواندیم که مهر باید معیّن باشد و زن بداند دقیقا مهر چیست تا بتواند روی آن قضاوت بکند.
اشکال دوم: و منها حکمه بلزوم المأة علی تقدیر ارادته(مرد) منها(زن) الخروج الی بلاد الکفر و إن لم تخرج و ذلک مناف لمقتضی الشرط علی تقدیر صحته(شرط) فإنّه اقتضی(الشرط) کون المهر خمسین مع عدم خروجها(زن).
شرط این بود که اگر با من آمدی مهریه ات صد دینار است و اگر نیامدی پنجاه دینار است و فرض این است که زن همراه مرد نرفته و از شرط تخلف کرده ولی در عین حال در روایت گفته شده صد دینار مهریه به او تعلق گرفته، اگر چه می دانیم نرفتن زن با عذر بوده چون گفتیم که شارع مقدس هجرت به بلاد کفر را برای زن جایز نمی داند اما بخاطر مراعات این حکم شرعی توسط زن و برای تشویق او فرموده مهریه بالاتر یعنی صد دینار به او تعلق بگیرد خب حالا این تعلق صد دینار با چه توجیهی درست میشود؟ به حسب ظاهر چنین مطلبی محکم نیست و قطعا با مقتضای شرط منافات دارد و فقط برای توجیه روایت ذکر شده.
اشکال سوم: «و منها حکمه بعدم جواز اخراجها الی بلاده مع کونها دار الاسلام الا بعد أن یعطیها مهرها الشامل لما لو کان ذلک قبل الدخول و بعده، و قد تقدم الحکم بأنّه مع الدخول لا یجوز لها الامتناع بل و لا یجب علیه اعطاء المهر مطلقاً من دون أن تطلبه. و قد حکم بعد جواز خروجه من دون أن یعطها مطلقاً».
منشأ تردد محقق در مسئله از نظر شهید ثانی: مرحوم شهید ثانی رضوانالله تعالی علیه بعد از ذکر مناقشات و ایرادات مذکور می فرماید: «قال الشهید الثانی بعد ذکر هذه الإیرادات و المناقشات: "و هذا يصلح منشأ لتردّد المصنف في الحكم مع عدم تردّده في السابقة. و الذي يوافق الأصل بطلان الشرط المذكور، لما ذكرناه، و بطلان المهر، لكونه غير معيّن، و صحّة العقد، لعدم ارتباطه به كما سلف في نظائره، و لعدم القائل ببطلانه، و إن كان محتملا. و على هذا فيثبت لها مهر المثل، لكونه مجهولا ابتداء...إلی آخر کلامه فی ص 353 ". ».
از اول دو فرض یا دو فرع در این مسئله داشتیم، فرع اول این بود که «إذا شرط أن لا يخرجها من بلدها، قيل: يلزم، و هو المروي»، فرع دوم این بود که «و لو شرط لها مهراً، إن أخرجها إلى بلاده و أقل منه ان لم تخرج معه»، منتهی مرحوم محقق در آخر کلامشان فرمودند «و فيه ترددٌ»، حالا مرحوم شهید ثانی میفرماید لعل یکی از وجوه تردد محقق در این مسئله همین باشد که در اینجا میگوید با اینکه زن با او نرفته و مرد باید مهریه أقل یعنی پنجاه دینار به او بدهد و فقط همین مقدار شرعا به گردنش می باشد ولی روایت میگوید مرد باید مهریه بالاتر یعنی صد دینار را به زن بدهد، مرحوم شهید وجوه دیگری نیز به عنوان منشأ تردد محقق بیان کرده که بماند برای بعد ان شاءالله تعالی... .
وفقّنا الله وإياكم لمراضيه وجنبنا وإیاکم عن مخالفته ومناهیه
وصلی الله علي سیدنا ونبینا نبی الرحمة
محمد وآله الطاهرین
طراحی و توسعه : پارسیکام