موضوع : النظر الرابع فی احکام الأولاد و هی قسمان؛ الاول فی الحاق الأولاد
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و صلی الله علی سیدنا و نبینا نبی الرحمة محمد و آله الطاهرین و اللعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
السلام علی الطلاب المکرمین والفضلاء البارعین جعلنا الله و ایاهم من العلماء العاملین و مروجی شریعة سید المرسلین و اوصیائه المرضیین...
در این سلامی که به شما عزیزان عرض کردیم هر آنچه که به عنوان توصیه و دعا برای شروع سال تحصیلی لازم بود ذکر شد، اگر بخواهیم این دعا عملی بشود باید چند مطلب را حتما رعایت کنیم؛ اول اینکه از خداوند متعال کمک بخواهیم و مُجِد و عازم باشیم برای اینکه خوب و حسابی و شایسته درس بخوانیم و هیچگاه مطلب را کوچک نشماریم.
دوم اینکه باید به موازنه تحصیل به تهذیب نیز اهتمام داشته باشیم و هیچگاه برای تهذیب دیر نمی شود، بد اخلاقی هایی که گاهی از یک عمامه به سر دیده می شود خیلی به چشم می آید، مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس اعلی الله مقامه می فرمودند سابقا مردم بدی های ما را حمل بر خوبی می کردند ولی الان چنان شده که خوبی های ما را حمل بر بدی می کنند یا منکر می شوند، از دروغ جداً بپرهیزیم، از حسادت بپرهیزیم و چون به فلان شخص حسادت داریم شخصیت او را ضایع نکنیم و آبروی او را نبریم که این امور شأن هیچ مسلمان و انسان با وجدان و علی الخصوص روحانیت نیست.
سوم اینکه بالاخره ما می خواهیم روحانی و راهنما و خدمتگزار این مردم باشیم و مردم مارا با این عنوان که سرباز امام زمان علیه السلام و مروج دین هستیم می شناسند لذا نباید انحرافی پیدا کنیم و باید با مردم باشیم و دلسوز جامعه باشیم و درد جامعه و مردم را درک کنیم و در حد توان مردم را یاری کنیم حتی اگر از خود و مال و جاه و مقام خودمان کم بگذاریم و اتفاقا بنده از کودکی علماء بزرگی را دیده ام و می شناسم که بسیار مردم دار بودند و خیلی کمک حال مردم بودند مِن جمله مرحوم آیت الله سید ابراهیم حق شناس که در جهرم بودند و مورد اعتماد مردم و حتی علماء بزرگ آن زمان بودند، بسیاری از این علماء بزرگ و دارای مقامات اخلاقی از دنیا رفته اند و اخیرا نیز مرحوم آقای صلواتی رضوان الله تعالی علیه از دنیا رفت که بنده حدودا شصت سال با ایشان رفاقت داشتم و چقدر این بزرگوار خود ساخته بود و از هواء و هوس دور بود و همچنین مرحوم آیت الله ستوده رضوان الله تعالی علیه، اگر می خواهیم با مردم باشیم باید درد مردم را بدانیم این دو بزرگوار این خصویات را واقعا داشتند، خلاصه روحانی باید با مردم و مردمی باشد.
چهارم اینکه تلاش کنیم در ایامی که در حوزه علمیه مبارکه مشغول هستیم مراعات استقلال و آبروی حوزه را حتما بکنیم خصوصا در مسائل مالی و طوری نشود که خدائی ناخواسته زحمات بزرگان و علماء اعلام تحت الشعاع قرار بگیرد.
این چهار مطلب در ذهن شریفتان باشد تا بعد إن شاء الله به شرط حیات مطالب دیگری را عرض خواهیم کرد.
متن کتاب شرایع الإسلام و مرور و یاداوری مطلب و بحثهای گذشته: «
النظر الرابع في أحكام الأولاد، و هي(أی احکام الأولاد) قسمان: الأول في إلحاق الأولاد(یعنی اینکه اولاد با چه شرایطی به پدر و مادرشان ملحق می شوند)؛ و النظر(الحاق اولاد به پدر و مادر سه صورت دارد): (1):في الزوجات(چه با عقد دائم و چه موقت) (2):و الموطوءات بالملك(کنیز) (3):و الموطوءات بالشبهة(به خیال اینکه همسر خودش است و به اشتباه وطی کرده).
نکته: قسم چهارمی هم متصور است و آن اینکه زن موطوئه به عقد موقت باشد و در نتیجه بچه ای حاصل شده باشد.
الأول أحكام ولد الموطوءة بالعقد الدائم:
و هم(اولاد) يلحقون بالزوج بشروط ثلاثة: (1):الدخول (2):و مضي ستة أشهر من حين الوطء(تا الان که بچه به دنیا آمده) (3):و أن لا يتجاوز أقصى الوضع(من حین الوطء إلی ولادة الولد) و هو(أی أقصی الوضع)؛ (1):تسعة أشهر على الأشهر. (2):و قيل عشرة أشهر و هو حسن يعضده الوجدان في كثير(معمولا اکثر زنها در محدوده ی ده ماه زایمان می کنند). (3):و قيل سنة و هو متروك.
فلو لم يدخل بها(زوجه) لم يلحقه(زوج) و كذا لو دخل و جاءت به لأقل من ستة أشهر حياً كاملاً .
و كذا لو اتفقا على انقضاء ما زاد عن تسعة أشهر أو عشرة من زمان الوطء أو ثبت ذلك بغيبة متحققة تزيد عن أقصى الحمل و لا يجوز له يجوز له إلحاقه بنفسه و الحال هذه»[1].
ابتدای بحث امسال:
سال گذشته بحثمان در کتاب نکاح و به طور خاص در مسئله ی اولاد بود، مرحوم محقق فرمودند: «و كذا (چنانچه در فرض قبلی ولد ملحق به پدرش نمی شد در اینجا نیز ملحق نمی شد)؛ لو اتفقا(زوجین) (1):على انقضاء ما زاد عن تسعة أشهر(علی المشهور) أو عشرة(علی قول حسن)من زمان الوطء، (2):أو ثبت ذلك(أن کان اکثر من اقصی مدة الحمل) بغيبة متحققة تزيد عن أقصى الحمل(مثلا پانزده ماه یا بیست ماه غائب بوده)، و لا يجوز له(رجل) إلحاقه(ولد) بنفسه، و الحال هذه(درحالی که جریان از این قرار است که یا کمتر از شش ماه از زمان وطی گذشته و بچه به دنیا آمده و یا بیشتر از نه ماه یا ده ماه از زمان وطی گذشته و بچه به دنیا آمده و کلمه "کذا" که در اول کلام مرحوم محقق ذکر شده اشاره به همین مطلب دارد که این مورد نیز مثل مورد قبلی بچه به والد خودش ملحق نمی شود)».
اقول: هذا هو مورد الثالث من الموارد الثلاثة المشترطة فی الحاق الولد بوالده:
این در واقع همان مورد سوم از موارد سه گانه ای است که ولد به والد ملحق می شود و آن موارد سه گانه را برای یاداوری عرض می کنیم که عبارت بودند از:
أحدها: الدخول، فلو لم یدخل بها(زن) فلا یلحق ولدها(زن) به(مرد).
ثانیها: ولادتها(ولد) بعد مضیّ اقلّ مدة الحمل و هو مضیّ ستة اشهر من حین الوطیء، فلو دخل بها(زن) و جاءت به(ولد) لأقلّ من ستة أشهر(مثلا پنج ماه)، فإنه ایضا لا یحلق(الولد) به(والد).
ثالثها: عدم التجاوز(مدت و فاصله ی وقاع تا تولد بچه) عن أقصی مدة الحمل(تسعة أشهر علی المشهور و قیل عشرة أشهر)، فإذا ولدت الزوجة بعد أقصی زمان الحمل(أی أکثر من عشرة أشهر) انتفی(الولد)عن الزوج فی نفس الأمر(در عالم واقع و در لوح محفوظ این بچه متعلق به این مرد نیست ولو اینکه بر فرض با دروغ و شواهد دروغ و در ظاهر بچه را به او ملحق کنند)، و وجب علیه(رجل) نفیه(ولد) ظاهراً کما یجب علیه(رجل) نفیه(ولد) مع عدم الدخول أو ولادته(ولد) لدون أقلّ الحمل(مثلا پنج ماه از حین وطی گذشته و بچه به دنیا آمده) .
این مقدار در خاطر شریفتان باشد تا بحث را بعدا ادامه بدهیم إن شاء الله تعالی... .
وفقّنا الله وإياكم لمراضيه وجنبنا وإیاکم عن مخالفته ومناهیه
وصلی الله علي سیدنا ونبینا نبی الرحمة
محمد وآله الطاهرین
[1] شرایع الإسلام، محقق حلی، ج2، ص285، طبع اسماعیلیان.
طراحی و توسعه : پارسیکام