پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی کریمی جهرمی

النظر الرابع فی احکام الأولاد و هی قسمان

جلسه 24

موضوعات: کتاب النکاح
تاریخ برگزاری: 1402/8/13

 

بسم الله الرحمن الرحیم

متن شرایع: «و أما اللواحق فثلاثة: سنن اليوم السابع و الرضاع و الحضانة. 1) و سنن اليوم السابع أربع: الحلق و الختان و ثقب الأذن و العقيقة.

أما الحلق ف‍من السنة حلق رأسه يوم السابع مقدما على العقيقة و التصدق بوزن شعره ذهبا أو فضة».[1]

 

مطلب جدید این است که مرحوم محقق رضوان الله علیه می فرمایند: «و أما اللواحق(احکام الولادة)فثلاثة: سنن اليوم السابع و الرضاع و الحضانة.

1): و سنن اليوم السابع أربعة: الحَلق(تراشیدن سر بچه) و الخِتان(ختنه کردن بچه) و ثُقبُ الاُذن(سوراخ کردن گوش) و العقيقة(قربانی کردن)».[2]

نکته ای که در اینجا قابل ذکر می باشد آن است که این کلمه اللواحق به کجا اشاره دارد و منظور از لواحق چیست لذا ما عرض می کنیم:

اقول: قد مضی فی کلمات المحقق أنه قال: النظر الرابع فی احکام الأولاد و هی قسمان؛ الأول فی إلحاق الأولاد و بعد الفراغ عن هذا القسم ورد(المحقق)فی القسم الثانی و قال: القسم الثانی فی احکام الولادة و اللواحق، و قد تعرض لسنن الولادة بعد ذکر واجبٍ اولاً و هو(الواجب)استبداد النساء بالمرأة عند الولادة، ثم تعرض لسنن الولادة و قد أفاد هنا ستة امور و قد مضی ذلک(سنن المستحبة للولادة)مستوعباً، فبقی الآن البحث فی اللواحق و قال(المحقق)هنا: و أما اللواحق فثلاثة: 1) سنن اليوم السابع 2) و الرضاع 3) و الحضانة.

 نکته: قبلا عرض کردیم که سید رضی کلا زنان را برای مراسم زایمان و تولد فرزندانشان راه نمی دادند ولی یکی از عزیزان نوشته اند در روضات الجنات اینطور ذکر شده که سید رضی رحمه الله قابله های اجنبی که گاها از دربار پادشاه فرستاده می شدند را برای تولد فرزندانشان راه نمی دادند و به همان پیر زنهای قابله ای که میشناختند و در منزلشان بودند اکتفاء می کردند.

ثم ورد(المحقق)فی کل واحد من هذه الثلاثة و تعرض(المحقق)اولاً للأول منها(من اللواحق الثلاثة) و قال(المحقق): «و سنن اليوم السابع أربع: الحَلق و الخِتان و ثُقبَ الاُذن و العقيقة».

و لا یخفی أنه قد ورد فی بعض الروایات اُموراً(لسنن الیوم السابع)غیر هذه أیضاً و لعل ذکر هذه الأربعة(لسنن الیوم السابع)من باب کونها(الأربعة)أهم.

و لم یذکر(المحقق)فی سنن یوم السابع التسمیة و لعله لأجل أنه کان قد تعرض لذلک آنفاً مستوفی، و علی أیِّ حال فمن جملة هذه الأربعة هو الحَلق، و تدل علی ذلک(الحلق)روایات منها خبر أبی بصیر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الْمَوْلُودِ قَالَ: «يُسَمَّى فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ وَ يُعَقُّ عَنْهُ وَ يُحْلَقُ رَأْسُهُ وَ يُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ فِضَّةً وَ يُبْعَثُ إِلَى الْقَابِلَةِ بِالرِّجْلِ مَعَ الْوَرِكِ(گوشتهای متصل به ران)وَ يُطْعَمُ مِنْهُ وَ يُتَصَدَّقُ(شاید بهترین نحو تصدق همان مهمانی دادن باشد که مردم بیایند و بخورند و برای بچه دعا کنند)»[3].

و فی خبره الآخر: «إِذَا وُلِدَ لَكَ غُلَامٌ أَوْ جَارِيَةٌ فَعُقَّ عَنْهُ يَوْمَ السَّابِعِ شَاةً(گوسفند)أَوْ جَزُوراً(بچه شتر)وَ كُلْ مِنْهُمَا وَ أَطْعِمْ وَ سَمِّهِ وَ احْلِقْ رَأْسَهُ يَوْمَ السَّابِعِ وَ تَصَدَّقْ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً وَ أَعْطِ الْقَابِلَةَ طَائِفاً مِنْ ذَلِكَ فَأَيُّ ذَلِكَ فَعَلْتَ فَقَدْ أَجْزَأَكَ(هر قسمت از گوسفند باشد مجزی است)».[4]

در این دو روایت با صراحت حلق یعنی تراشیدن موهای سر مولود در روز هفتم به عنوان یکی از مستحبات ذکر شده و نکته ی جالب این اخبار آن است که گفته شده به اندازه وزن موهای سر بچه تصدق به فضه و ذهب داده شود آیا شما مذهبی سراغ دارید که حتی با ولادت بچه به فکر فقراء و ضعفاء باشد و اینکه عده ای را از گرفتاری نجات بدهد.

مطلب جدیدی که مرحوم محقق بیان می فرمایند این است که حلق به عنوان یکی از مستحبات روز هفتم ولادت بچه در چه مرتبه ای نسبت به دیگر مستحبات قرار بگیرد و انجام شود آیا اول باشد یا وسط یا آخر و اینکه مثلا آیا در صبح روز هفتم انجام شود یا در ظهر یا در شب؟ فلذا ایشان می فرمایند: و قد قال المحقق: «أما الحَلق؛ ف‍مِن السنة حلق رأسه(المولود)يوم السابع مقدماً على العقيقة و التصدق بوزن شعره ذهبا أو فضة».[5]

اقول: و یکفی فی الحلق إتیانه فی هذا الیوم(السابع)ولو فی الجزء الآخر منه(الیوم السابع)و ذلک للإطلاق(الأدلة).

و یدل علی تقدیم الحلق علی العقیقة روایة اسحاق بن عمار عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «قُلْتُ بِأَيِّ ذَلِكَ نَبْدَأُ فَقَالَ: يُحْلَقُ رَأْسُهُ وَ يُعَقُّ عَنْهُ وَ يُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ فِضَّةً يَكُونُ ذَلِكَ فِي مَكَانٍ وَاحِدٍ».[6]

بقیه بحث بماند برای بعد إن شاء الله تعالی... .

 

وفقّنا الله وإياكم لمراضيه وجنبنا وإیاکم عن مخالفته ومناهیه

وصلی الله علي سیدنا ونبینا نبی الرحمة

محمد وآله الطاهرین

 

[1] ـ شرائع الإسلام ج ‌2 ص 288‌.

[2] ـ شرائع الإسلام ج ‌2 ص 288‌.

[3] ـ وسائل الشيعة ج 21 ص 420 الباب 44 من أبواب أحكام الأولاد ح 1.

[4] ـ وسائل الشيعة ج 21 ص 422 الباب 44 من أبواب أحكام الأولاد ح 7.

[5] ـ شرائع الإسلام ج ‌2 ص 288‌.

[6] ـ وسائل الشيعة ج 21 ص 422 الباب 44 من أبواب أحكام الأولاد ح 9.