بنابر نقل مشهور، امام رضا (علیه السلام) در روز 11 ذیالقعده یا ذیالحجه سال 148 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. نام ایشان علی و کنیۀ ایشان، ابوالحسن است که به ابوالحسن ثانی شهرت دارند.[1] پدر بزرگوارشان، حضرت موسیبن جعفر (علیه السلام) و مادر گرامیشان، نجمه خاتون بود. ظاهراً نجمه کنیزی از اهل شهر «نوبه» در شمال آفریقا بودهاند. در جلالت و عظمت این بانو همین بس که ایشان مادر امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (سلام الله علیها) است. بنابر آنچه نقل است حمیده، همسر امام صادق، پیامبر را در خواب، زیارت میکنند و ایشان به او امر میکنند این کنیز را به امام کاظم (علیه السلام) ببخشند، زیرا او بهترین خلق روی زمین را بهدنیا خواهد آورد.[2]
برای امام رضا (علیه االسلام) نزدیکِ بیست لقب ذکر شده است. از امام جواد (علیه السلام) نقل شده که ایشان فرمودند: نام رضا از سوی خداوند برای ایشان برگزیده شدهاست.[3] برای آن حضرت القاب دیگری همچون صابر،[4] صدیق، رضی، وفی،[5] عالم آل محمد[6] و امام رئوف[7] نیز عنوان شدهاست.
همچنین از مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) نقل است که ایشان در هنگام بارداری، سنگینی فرزند را حس نمیکردند و در خواب صدای تسبیح و تهلیل را از ایشان میشنیدند[8] و هنگامیکه نوزاد بهدنیا آمد، امام موسی کاظم (علیه السلام) به نجمه فرمودند: او را بگیر و خوب نگه دار، زیرا او «بقیة الله» در زمین است.[9] شدّت محبت پدر به فرزند چنان بود که او را میبوسید، بر دوش میگذاشت و به سینه و صورت میچسباند و میفرمود: «پدر و مادرم فداي تو! چقدر خوشبويي و چقدر آفرينش تو پاکيزه است و چقدر برتريِ تو، آشکار و روشن است.»[10]
فضائل آن حضرت چنان زیاد است که اگر دریاها مرکب گردند و درختان قلم شوند، از ذکر آن ناتواناند. جابربن عبدالله انصاری بشارت امام رضا را در مصحف حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به گوش خویش شنیده است.[11] پیامبر گرامی اسلام در هنگام برشمردن نام عترت خویش، به نام مبارک علیبن موسی اشاره نموده[12] و بزرگانی همچون جابربن عبدالله انصاری[13] و ابنعباس[14] آن را روایت کردهاند و پیامبری چون خضر به آمدن ایشان شهادت دادهاند.[15] ایشان در علم سرآمد روزگار خویش، در عمل پرهیزکارترین و باتقواترین مردم بود. با هر ملیتی به زبان آنها سخن میگفتند و با هر آئینی به زبانِ کتابِ همان آئین استدلال مینمودند و گواه این همه برتری و شرافت، اذعانِ مخالفان آن حضرت به چنین صفات حمیدهای است که گفتهاند:
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران
مأمون عباسی در انتهای مناظرههایی که ترتیب داده بود نهایتاً به برتری علم و دانش آن حضرت اعتراف کرد و گفت: «وَ اَللَّهِ مَا يُوجَدُ اَلْعِلْمُ اَلصَّحِيحُ إِلاَّ عِنْدَ أَهْلِ هَذَا اَلْبَيْتِ، وَ إِلَيْكَ اِنْتَهَى عِلْمُ آبَائِكَ، فَجَزَاكَ اَللَّهُ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ خَيْراً».[16]
امروز ایران عزیز، میزبان امامی رئوف است و سایۀ سر این امامِ همام بر سر ماست. الحمدلله.
[1]. طبرسی، تاج الموالید، ۱۴۲۲ق، ص۹۷.
[2]. صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۵ و ص17 و مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۰۲.
[3]. صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص13.
[4]. مجلسی، جلاء العیون، ۱۳۸۲ش، ص۹۲۵.
[5]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۶ و ۳۶۷.
[6]. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴.
[7]. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۵۵.
[8]. صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۰.
[9]. شیخ عباس قمی، وقایع الایام، ص۹۰.
[10]. عیون الاخبار، ج1، ص26.
[11]. شیخ صدوق، إكمال الدين، ج1، ص305.
[12]. إثبات الهداة، ج1، ص661 و شیخ صدوق.
[13]. بحارالانوار، البحار، ج36، ص249.
[14]. شیخ صدوق، إكمال الدين، ج1، ص258.
[15]. تفسیر نور الثقلين، ج1، ص728.
[16]. عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص147،ح18.
طراحی و توسعه : پارسیکام